پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

❤وبلاگ محمد پرهام عزیز ما❤

خواب با عروسکهایت

عزیز دل مامان و بابا! دیروز بعد حموم حسابی خسته شده بودی و خوابیدی. ما هم عروسکهاتو گذاشتیم کنارت و این عکسو ازت گرفتیم: انگار عروسکهاتم مثل خودت خسته بودن و خوابیدن کنار تو گل پسر.!!!! فدای این ناز خوابیدنت بشم من. ...
30 فروردين 1392

بند کلاه یا ماکارونی!

شیرینکم! چون لثه هات می خاره از هر چیزی برای اون استفاده میکنی و انگار بهترین چیز برای تو چیزای پارچه ای اند. از اون جمله بند کلاهته که زود میکنی تو دهنت انگار که ماکارونی میخوری! این عکس رو دایی حسین وقتی عید قم بودیم ازت گرفته: پرهام درحال خوردن ماکارونی!   پی نوشت: سوار رورورک آرمان شده بودی! ...
28 فروردين 1392

بدرقه مامان جون و باباجون

دیشب برای بدرقه باباجون و مامان جون و همینطور مادربزرگ به فرودگاه مهرآباد رفتیم.اخه اونا عازم حج بودن. من که نمیدونم کجاست ولی همه بهشون میگفتن خوش به حالتون. حتماَ جای خوبیه که همه دلشون میخواد برن. البته چون نصفه شب بود و وقت خواب منم گذشته بود خنده و ... تعطیل بود. همینکه گریه نکردم آقایی کردم! خوشبختانه زمان بندی ها دقیق بود و معطل نشدیم. خدا به همراهشون. ...
27 فروردين 1392

اولین کلام

دیروز ( جمعه 23فروردین 1392)رفته بودیم خونه عمو سید تقی اینا عید دیدنی. حدود ساعت 8 شب بود پرهام آقا بغلم بود که یه هو شروع کرد به گفتن دَ دَ دَ.... و پشت هم تکرار میکرد. البته قبلا تصادفی حروف رو میگفت ولی کاملا مشخص بود که اینبار فرق داره. چنان به وجد اومده بودم که قابل وصف نیست. بالاخره اون لحظه فوق العاده فرا رسید. به سارا خانم که داشت با لب تاپش کنار ما کار میکرد گفتم بدو یه دوربین بیار و از این لحظه فیلم بگیر. بنده خدا بدو رفت و شروع به فیلم گرفتن کرد. به این ترتیب این لحظه تاریخی ثبت شد. بعدش با هیجان پیش بابای گل پسری رفتم و گفتم یه خبر خوب یه خبر خیلی خوب.... و بابای گل پسر هم کلی ذوق کرد و همون موقع پرهام دوباره شروع به گ...
24 فروردين 1392

اولین بستنی

دیشب میخواستیم شیر موز بستنی بخوریم که..... دیدیم گل پسر که سوار روروکش بود زل زده بود به باباش که تازه داشت شروع به خوردن میکرد. با قاشق یه ذره شیرموز به گل پسر دادم خیلی خوشش اومد و دهنش رو باز میکرد تا بازم بهش بدم! بعد یه ذره بستنی دادم که دیگه گل پسر رو نمیشد کنترل کرد و شیرجه میزد تا بستنی بخوره! خلاصه که با اینکه فقط غذاهای مجاز سن پرهام رو میدیم ولی اینبار ....! نوش جونت عزیز مامان و بابا.   ...
22 فروردين 1392

قطره تو بینی بازی

این بازی برای مواقعی اختراع شده که لازمه قطره تو بینی آقا پرهام بچکانیم. خوشبختانه آقا پرهام مقاومت نمیکنه و فکر میکنه داریم باهاش بازی میکنیم. برای همین هم اسمش رو بازی گذاشتیم.
21 فروردين 1392